تحصیل به انگلیسی و عبارات مرتبط با تحصیل بدانید
تحصیل به انگلیسی و اصطلاحات مرتبط با آن را اگر یاد بگیرید، قطعاً قادر خواهید بود که مهاجرت تحصیلی راحتی را تجربه کنید. شاید باورش سخت باشد، اما عدم یادگیری صحیح این چنین عبارت هایی، شما را با مشکلات ریز و درشت زیادی روبرو می کند. به همین دلیل، اگر می خواهید که اطلاعات بیشتری در این زمینه به دست آورید، در ادامه همراه ما باشید.
اصطلاحات مربوط به تحصیل به انگلیسی
بسیاری از زبان آموزان انگلیسی، به دنبال مهاجرت تحصیلی هستند. به همین دلیل، بهتر است در ابتدا اطلاعاتی در مورد تحصیل به انگلیسی را هم فرا بگیرند. معنی تحصیل به انگلیسی Education می شود و معنی مدرک انگلیسی هم Education degree است.
انگلیسی به این دلیل که یک زبان بین المللی است، بسیار محبوبیت پیدا کرده و مورد استقبال قرار می گیرد. تافل و آیلتس دو مدرک بسیار معتبر زبان انگلیسی هستند که البته هر دو آزمون، ساختار متفاوت به خود را دارند. شما در حین تحصیل به زبان انگلیسی اگر با اصطلاحات انگلیسی آشنا نباشید، قطعاً به مشکل بر خواهید خورد. حال اگر بخواهیم نزدیک ترین اصطلاحات به تحصیل را در زبان انگلیسی مورد بررسی قرار دهیم، به جدول زیر دقت کنید.
اصطلاح | معنی اصطلاح | مثال | معنی مثال |
Bachelor | لیسانس | I got my bachelor’s degree seven years ago. | من مدرک لیسانسم را هفت سال پیش گرفتم. |
Vocational School | مدرسه فنی و حرفه ای | My father teaches at a vocational school. | پدر من در یک مدرسه فنی و حرفی ای تدریس می کند. |
Major | رشته تحصیلی | What is your major now? | الان رشته ات چیست؟ |
Semester | ترم / نیمسال | I have got 12 courses for this semester. | من 12 درس برای این نیمسال تحصیلی دارم. |
Course | درس | I will not take that course. | من آن درس را نخواهم گرفت. |
Transcript | کارنامه | Let me see your transcript. | بگذار تا کارنامه ات را ببینم. |
Drop a course | I am dropping the stupid Chemistry. | من این شیمی مزخرف را حذف می کنم. | |
Pre-requisite | درس پیش نیاز | He has not passed the pre-requisite for this course | او درس پیش نیاز این واحد درسی را پاس نکرده است. |
Student Loan | وام دانشجویی | This year’s student loans are cancelled. | وام های دانشجویی امسال لغو شده اند. |
Dormitory / Hall of Residence | خوابگاه دانشجویی | You are not a dormitory student. | تو دانشجوی خوابگاه نیستی. |
· رشته و مدارک تحصیلی
رشته ها و مدارک تحصیلی مهم ترین اصطلاحاتی هستند که در زبان تحصیل به انگلیسی باید یاد بگیرید. شما برای مهاجرت تحصیلی اگر با این اصطلاحات آشنایی نداشته باشید، قطعاً به مشکل برخواهید خورد. زمانی که قصد دارید مدارک تحصیلی خود را معرفی کنید، باید به تلفظ این کلمات بپردازید که شامل:
- Degree: مدرک
- Associate’s degree: کاردانی
- Bachelor’s degree: کارشناسی
- Master: ارشد
- Doctorate: دکترا
بیشتر بخوانید: آب و هوا به انگلیسی + مثال ها و ترجمه فارسی
My degree is in psychology.
مدرک تحصیلی من روانشناسی است.
I got my associate’s degree very early.
من مدرک کاردانی را خیلی زود گرفتم.
Getting a bachelor’s degree is a bit difficult.
گرفتن مدرک کارشناسی کمی سخت است.
I need some time to study for a master’s degree.
کمی زمان لازم دارم تا برای مدرک ارشد بخوانم.
You are thinking about a doctorate?
تو به مدرک دکترا فکر می کنی؟
کلمات مربوط به تحصیل از مقاطع پایین تا بالا
توجه داشته باشید که شما با یادگیری زبان انگلیسی باید کلیه مقاطع تحصیلی و رویدادهای مرتبط با آن را به خوبی بشناسید. به همین دلیل ما از پایه پیش دبستانی کلیه کلماتی که تا آخرین سطح تحصیل باید بیاموزید را معرفی می کنیم.
بیشتر بخوانید: حروف صدادار در زبان انگلیسی را بشناسید
معادل فارسی | کلمه انگلیسی |
پیش دبستانی | Preschool |
کودکستان | Kindergarten |
ابتدایی(5 الی 11 سال) | Primary school. |
ابتدایی | Elementary school. |
کلاس اول ابتدایی | First grade |
کلاس پنجم | Fifth grade |
راهنمایی- دوره میانی | Middle school |
کلاس ششم | Sixth grade |
دبیرستان | High school |
دانشگاه شرکت کردن | Apply to colleges / universities |
درخواست پذیرش کردن | Send in your application / submit your application |
نمرات خوبی گرفتن | Get good grades |
بورسیه گرفتن | Get a scholarship / be awarded a scholarship |
انتخاب واحد کردن | Take classes / take courses |
یادداشت برداری کردن | Take notes |
سخنرانی کردن | Giving the lecture |
ارائه تدریس | Give presentations / make presentations |
تحقیق کردن | Do research |
مقاله کوتاه، تحقیق، گزارش یا مقاله نوشتن
|
Write an essay / an assignment / a report or a paper |
ارائه دادن تکلیف | Hand in your work |
نمره دادن | Grade the assignment |
بازخورد نمره را نوشتن | Give you feedback |
امتحان دادن | Take tests/ take exams |
قبول شدن در امتحان | Pass the test |
رد شدن در امتحان | Fail the test |
درسی را قبول شدن | Pass a course |
درسی را رد شدن | Fail a course |
حذف کردن درس یا واحد دانشگاهی | Withdraw from / Drop the course |
انتخاب رشته | Choose a major / choose a concentration |
فارغ التحصیل شدن از دانشگاه | Graduate from college |
دیپلم گرفتن | Get a diploma |
تحصیلات دانشگاهی داشتن | Have a degree |
فوق لیسانس | Master’s degree |
استاد | professor |
مدرس | lecturer |
پژوهشگر | researcher |
تحقیق | research |
دانشجو | undergraduate |
فارغ التحصیل مقطع کارشناسی | graduate |
دانشجو تحصیلات تکمیلی | post-graduate یا post-graduate student |
دانشجوی کارشناسی ارشد | Masters student |
دانشجوی دکترا | PhD student |
مدرک کارشناسی ارشد | Master’s degree |
مدرک کارشناسی | Bachelor’s degree |
مدرک دانشگاهی | degree |
تز | thesis |
پایان نامه | Dissertation |
درس | lecture |
بحث | debate |
تحصیلات تکمیلی | higher education |
ترم تحصیلی | semester |
وام دانشجویی | student loan |
اتحادیه دانشجویی | student union |
شهریه | tuition fees |
مجتمع دانشگاه | university campus |
امتحان | exam |
امتحان دادن | to sit an exam |
مقاله | essay / paper |
رد شدن در امتحان | to fail an exam |
قبول شدن در امتحان | to pass an exam |
درس خواندن | to study |
یاد گرفتن | to learn |
دوره کردن | to revise |
دانش آموز و دانشجو | student |
برنامه آموزشی | Curriculum |
رشته | course |
موضوع | subject |
رتبه | grade |
نمره | mark |
نتیجه امتحان | exam results |
مدرک | Qualification |
گواهی نامه | certificate |
حضور و غیاب | attendance |
ماشین حساب | calculator |
پروژکتور | projector |
کتاب درسی | textbook |
پرسش | question |
پاسخ | answer |
اشتباه/ارور | mistake / error |
درست | right / correct |
غلط | wrong |
آقای مدیر | headmaster |
خانم مدیر | headmistress |
معلم | teacher |
دانش آموز | pupil |
شاگرد نمونه پسر | head boy |
شاگرد نمونه دختر | head girl |
عالی | prefect |
مدیر مدرسه | school governor / governor |
ثبت نام | register |
مجمع | assembly |
زنگ تفریح | Break |
تعطیلی مدرسه | school holidays |
غذای مدرسه | school meals |
شام مدرسه | school dinners |
اتاق کامپیوتر | computer room |
رخت کن | cloakroom |
اتاق تعویض | changing room |
زمین بازی | playground |
کتابخانه | library |
اتاق درس | lecture hall |
آزمایشگاه | laboratory |
خوابگاه | hall of residence |
زمین بازی | playing field |
سالن ورزشی | sports hall |
سخن پایانی
حال که با عبارت های مرتبط با تحصیل به انگلیسی آشنا شده اید، بهتر است بدانید که یادگیری این عبارت ها اگر با تمرین همراه باشد، چندان سخت و دشوار نخواهد بود. امروزه با وجود انواع کلاس زبان، به راحتی می توان به یادگیری این اصطلاحات پرداخت و فرصت تحصیلی و شغلی خوبی را رقم زد.